+
از وقتی این ظرفهای تفلون را خریده بودیم، چند بار گفته بود «یادتنره! فقط قاشق چوبی بهش بزنی.»
دیگر داشت بهم بر میخورد. با دلخوری گفتم :«ابراهیم! تو که اینقدرخسیس نبودی.»
برای این که سوء تفاهم نشود، زود گفت «نه! آدم تا اونجا که میتونه،باید همه چیز رو حفظ کنه. باید طوری زندگی کنه که کوچکترین گناهی نکنه.»